دیدگاهی آزاد و ناتمام در بارهی پیرشالیار هورامی و پیوند آن با جهانبینی مُغان و آئین یارسان: پیرشالیار:نوشته توسط جناب بابایی عزیز و بزرگوار |
Faramarz-Kay Babaei
کُردُستان«کوردستان»- سَروآباد«سهوڵاوا»- روستای هَورامان تخت«ئاوایی ههورامان تهخت»
بارگاه ارجمند «پیرشالیار»
***
دیدگاهی آزاد و ناتمام در بارهی پیرشالیار هورامی و پیوند آن با جهانبینی مُغان و آئین یارسان:
پیرشالیار:
من وەی دەردەوە، من وەی دەردەوە
تا کەی بنالم من وەی دەردەوە
زوان وە لالە و چەم وە پەردەوە
دانەی زەرد تا کەی ها وە گەردەوە
یعنی:
من با این همه درد و رنج تا کی بنالم و لابه کنم، و چشمم را به نهانخانهی اسرار بدوزم، این دانهی زرد(دانهی خُدائی در درون هر جانی) تا کی آغشته به تیرگیها باشد.
- - -
در باور مردم هورامان پیرشالیار از پاکان و دیدهداران روزگار خود بوده است. آنان در پیوند با روایت شفا یافتن "بهارنارخاتون"، دختر شاه بخارا، و ازدواج او با پیر شالیار، سه روز از سال را با عنوان عروسی پیرشالیار(زهماوهندی پیرشالیار) جشن میگیرند.
استاد رشید یاسمی و ماموستا مردوخ کردستانی او را از بزرگان مُغان زرتشتی میدانند که در قرن پنجم هجری همزمان با شاه خوشین لرستانی می زیسته است.
... و اما دیدگاه بنده در بارهی پیرشالیار هورامی؛
جهانبینی مُغان، "سهتایکتائی" ست و بُن آفرینش هستی "سهپنتا" یا "سهپنجی" یا "سهگانه" یا "سهخانه" یا "یَریتَن" یا «سهبلی" یا "سهولی" یا "سهآکی" یا "سیمرغی" ... است، و این دانهی "سهتایکتائی"، اصل و کان همیشه سبزشونده هستی است، و درخت گیتی و زمان با سی شاخه از آن میروید. در این جهانبینی، آفرینش یک جشن کیهانی (زهما، سَما) است. آفرینش، در حقیقت، پیوند و عروسی دو ایزد نیروی همیوت یا متضاد با پا در میانی ایزد نیروی "عشق" است. «شال=زُنار»، همان اصل میان و اصل عشق است که دو اصل دیگر را از خود میزایاند، و در همان حال در نقش یک اصل پیوند دهنده و دستگیرنده باقی میماند. جشن یا زهماوهند پیرشالیار با بهارنارخاتون در حقیقت پیکریابی و تصویری از جشن آفرینش کیهان در این جهانبینی از دانهی "سهتایکتائی" یا "سهپنتائی" است. مُغان بر این باور بودند که هر جانی نیز روئیده و آفریده شده از این دانه است، زایش هر جانی نیز ادامهی جشن همیشگی هستی است، و در حقیقت نقش و چهرهای از آن بُن "سهتایکتائی" میباشد، و هیچ جانی، هرگز بریده از چنین دانه و بُن و درختی نیست. آنان برای یادآوری چنین پیوستگی با کُلّیت هستی(جم، جانان)، میان بند یا کمربندی سی وسه رشته را به کمر میبستند و به آن "زُنّار" میگفتند. اما در دورهی ساسانیان، روایتی تنگ نظرانه و رسمی، و آن نیز متاثر از جهانبینی دین مسیحت رسمی شده در امپراتوری روم، به عنوان رقیب امپراتوری ایران، به مردم القا و به نوعی تحمیل میشود و همین "زُنّار سی وسه رشته" به "کُستی هفتاد و دو رشته" تَحّول پیدا میکند و با این تَحّول و تحریف، اندکی از خاستگاه اصلی خود یا همان جهانبینی مُغان، دور میشود. شرایط اقلیمی و کوهستانی در مناطق کُردستان این مجال را میدهد تا اصالت خود را در این دوره، و نیز پس از یورش اعراب، بیشتر از بقیهی نقاط ایران نگه دارد.
سی و سه رشته پیکریابی خدای یگانه ایست که به رنگین کمانی سی و سه رنگ تحول می یابد. سی و سه رنگی که در هماهنگی با هم روشنی بخش هستی میشوند. در جهانبینی مُغان و آئین یارسان هر پیری در واقع پیکریابی و نمودی از یک رنگ از سی و سه رنگاند. پیر شالیار، یا همان پیر زُنّار بند، پیکریابی اصل میان، نیز چنین بوده است، و تنها یک شخص خاص و تاریخی نبوده است، بلکه یک مقام و نقش در آفرینش رنگین کمان سی و سه رنگ در جهانبینی مُغان بوده است و نقش و نمودی از فروزهی آتشگاه مقدس آفرینش کیهانی می باشد.
پیر شالیار:
ئەو ئایرخانە، ئەو ئایرخانە
بارگەی شام وستن ئەو ئایرخانە
زەردشتش کیاست پەری فەرمانە
بەرگوزیدەش کرد نە روی زەمانە
یعنی:
بارگاە ایزد در آتشکدە فرود آمد. خداوندگار زردشت را برای فرمان خود فرستاد و در روی زمانە برگزیدەش کرد.
- - -
پیر شالیار:
ئایر وارانەن، ئایر وارانەن
یاران، یاوەران، ئایر وارانەن
ئایر دوشمنی گروی خارانەن
ئایر سەرمایەی گرد هەوارەنەن
یعنی:
آتش باران است، ای یاوران اینک آتشباران است، آتش دشمن گروه خواران و دشمنان دین است، آتش سرمایهی همه ییلاقهاست.
«شاد و خُرّم و پیروز باشید»
کُردُستان«کوردستان»- هَورامان«ههورامان»- سَروآباد«سهوڵاوا»- روستای بلبَر«ئاوایی بلبهر » |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر