کُردستان«کوردستان»- کامیاران- پالَنگان«پالهنگان»
کُردستان«کوردستان»- سنندج«سنه»
***
دیدگاهی آزاد و ناتمام برای ریشهیابی مفهومی نامواژهی سنندج«سنه»:
نامواژهی «سنندج»، همان نامواژهی «سنه دژ» است که از دو بُنواژهی «سَن=سنه» و «دج=دژ» ساخته شده است. واژهی«سَن=سنه» همان واژهی «سَئنا» در زبان اوستائی است و به معنای؛ «سه نَی» و «سه گوهر» و «سه کان» و «سه چشمه» و «سه آک» و «سه اصل آفریننده» و «سه پَنتا» و «سیبل» و «سهول» و «ئیریانه» و «یَرییانه» و «ئیران» و «سیمرغ» و ... میباشد. همهی این واژهها بازتاب دهندهی «سه تا یکتائی» در جهانبینی مُغان است. در این جهانبینی، خُدا، «اصل پنهان» یا «بهمن» یا «هوومَن» یا «مینویمینو» یا «جانِ جان» یا «دونادون» است که دو اصل و دو ایزدفروز متضاد و همیوت را از خود میآفریند و این دو اصل متضاد و همیوت در پیوند با هم آفرینندهی هر جنبشی در هستی میباشند. در این جهانبینی، خدا، در همه حال «اصل میان» یا «اصل پیوند دهنده» یا «اصل عشق» در هر دوئی است.
بُن واژهی «دژ=دج» به معنای دژ و قلعه است.
بنابراین نامواژهی «سنندج»، به معنای؛
خانه و آشیانه و دژ و قلعهی سیمرغ میباشد.
«شاد و خُرَّم و پیروز باشید»
|
کُردستان«کوردستان»- سنندج«سنه» *** دیدگاهی آزاد و ناتمام برای ریشهیابی مفهومی نامواژهی سنندج«سنه»:
نامواژهی «سنندج»، همان نامواژهی «سنه دژ» است که از دو بُنواژهی «سَن=سنه» و «دج=دژ» ساخته شده است. واژهی«سَن=سنه» همان واژهی «سَئنا=سه نَی» در زبان اوستائی است. "نی" و "نای" در تصویراندیشی فرهنگ ایران، نماد و اصل خودزائی و خودآفرینی میباشد. "سَن=سَئَنا"، به معنای؛ «سه نَی» و «سه گوهر» و «سه کان» و «سه چشمه» و «سه آک» و «سه اصل آفریننده» و «سه پَنتا» و «سیبل» و «سهول» و «ئیریانه» و «یَرییانه» و «ئیران» و «سیمرغ» و ... میباشد. همهی این واژهها بازتاب دهندهی «سه تا یکتائی» در جهانبینی مُغان و نیز در آئین یارسان، به عنوان تُخم و سرچشمهی تکوین و تغییر و تحول و تکامل در جان و جهان است. مولوی بلخی: مرغی ملکی زانسوی گردون بپرد
آن سوی که سوی نیست بیچون بپرد آن مرغ که از بیضهی سیمرغ بزاد
جز جانب سیمرغ بگو چون بپرد
در این جهانبینی، خُدا، «اصل پنهان» یا «بهمن» یا «هوومَن» یا «مینویمینو» یا «جانِ جان» یا «دونادون» ... است که دو اصل و دو ایزدفروز متضاد و همیوت را از خود میآفریند و این دو اصل متضاد و همیوت در پیوند با هم آفرینندهی هر جنبشی در هستی میباشند. در این جهانبینی، خدا، در همه حال «اصل پنهان» و «اصل میان» و «اصل پیوند دهنده» و «اصل عشق» در هر دوئی است. به فرمودهی مولوی بلخی:
مثال عشق ، پيدايي و پنهاني نديدم همچو تو پيدا نهاني
بُن واژهی «دژ=دج» به معنای دژ و قلعه است. بنابراین نامواژهی «سنندج»، به معنای؛ " خانه و آشیانه و دژ و قلعهی سیمرغ " میباشد.
«شاد و خُرَّم و پیروز باشید»
|
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر