سراو ارجمند قه لا زنجیر!
دووا دائین و به ش کردن نیاز له بان سَراو ارجمند قه لا زنجیر له بین کسانیک که عاشقانه دسته ئیلیان وه سمت جَم دریژ کردنه ...
(( ارجمندی آب و باد و خاک و آتش در جهانبینی اصیل ایران و آئین گیتی گرای یارسان ))
- - - > ده رویش فارغ کرماشانی مه ره مو:
یاری هه ر یاره ن ژه و بونه ماچیم خودامان یاره ن
ژه خودا چوار چشت مه نده ن په ریمان ژه و چوار چشته ئاوه ردیم ئیمان
چوار چشته خودا بده یم وه قه له م ئه وه ل زه مینه ن ره ژیده عه له م
دوومین باده ن باد بورهانی خه لایق ژه هه نش مه که ن زندگانی
سه یومین ئاگر چوارمین ئاوه ن ژه لرپه پرشه ش عاله م بی تاوه ن... *** در جهانبینی اصیل ایران و در آئین گیتی گرای یارسان، اجزای بُنیادی زندگی یا همان آخشیج و آخشیجان یا عناصر چهارگانه ی «خاک و باد و آب و آتش»، مقدس و ارجمند هستند، و بدین خاطر و به پیروئی از چنین اندیشه ای، جان و زندگی، به منزله ی جایگاه و آشیانه ی خُدایند، و جای پای چنین جهانبینی نیز در واژگان گیان«جان» و ژیان«زندگی» برای ما باقی مانده است. چرا که پیشوند «گی» و «ژی» هر دو به مفهوم خُداست و پسوند «ان» و «یان» به معنای لانه و آشیانه می باشد و بدین ترتیب واژه های گیان«جان» و ژیان«زندگی» هر دو به معنای لانه و آشیانه ی خُدا خواهند بود و بر بستر چنین نگرشی، پرستش و پرستاری از گیتی همسنگ با پرستش و پرستاری خداست. در این جهانبینی، خورشید و ماه و کوه و رود و چشمه و درخت و ... همه و همه پیکریابی های خدا، و همگی ارجمند و مقدس اند و بین گیتی و خُدا هیچ جُدائی و فاصله ای نیست و خُدا یا خوا؛ نمک و مزه و شیره و اشیره و اشه و عشق درونی گیتی است. و در این جهانبینی جُدا دانستن و تُهی فرض کردن مکانی و نقطه ای از جهان و جان و زندگی از وجود نامتناهی خُدا درحقیقت نقض وجود بی کرانه گی خُدا و به بیانی دیگر نوعی شرک خواهد بود. ***
به صحرا بنگرم صحرا ته وینم به دریا بنگرم دریا ته وینم
بهر جا بنگرم کوه و در و دشت نشان روی زیبای ته وینم «باباطاهر همدانی» - - - خداوند ما کاین جهان آفرید بلند آسمان از برش برکشید
فراز آورید آخشیجان چهار کجا اندرو بست چندین نگار
برین آتش است و فرودینْش خاک میان آب دارد ابا باد پاک . . . «ابوشکور» |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر