کرماشان- سَرپیلی زَهاو- دَیشتی زهاو
از روستاهای «کولینه» و «بازگر» و «کوئیک» و «قه لا واری» و ... تا کوه «به مو» و ...
«ده یشت زه هاو» و کوهستان «داله هو»، همراه و هماهنگ و هم آغوش باهم، یکی از کهن ترین زیستگاه های بشری بوده است. چرا که بقای بشر، همواره از سوئی در گرو در امان ماندن از سرمای زمستان و گرمای تابستان، و از سوئی دیگر، داشتن مواد خوراکی برای برطرف نمودن گرسنگی می باشد، و «داله هو» و «زه هاو»، همدوش باهم، این توانائی بالقوه را داشته اند تا همه نیازهای اولیه بشری منطقه را برآورده کنند. واکاوی واژه های «داله هو» و «زه آو=زَهاو=زهاب»، تصویر و تجربه و جایگاه ارجمند آنان را، در نزد مردمان این دیار، در هزاران سال پیش، برای ما فاش و آشکار می کند. «داله هو»، به معنای آفریننده و زاینده و سرچشمه ی «هو» و «به» و «دانه» و «جان» و «زندگی» است و «زَهاو»، همان «زه آب» به مفهوم «زَهشگاه» و «جهشگاه» ِآب می باشد. و در حقیقت هم جایگاه فوران برف و بارانی است که هر ساله در کوهستان «داله هو» باریده می شود. بدین ترتیب می توان نتیجه گرفت که پیش و بیش از آنکه ضرورت پُلی و پَردی از میان شهری برای مردمان این دیار مُهّم شود، نیاز به یافتن خوراک و جان پناهی در برابر گرما و سرما اهمیت می یافت. به همین سبب خردمندانه و واقع بینانه نیست که بنویسیم؛ «ذهاب» و «سرپل ذهاب»، بلکه راست و درست آنست که بنویسیم؛ «زَهاب=زهاو=زه هاو» و همچنین، «سرپل زهاب=سرپیلی زهاو=سه ر پیلی زه هاو» .
با تشکر از زحمات دکتر کیخسرو بابایی
از روستاهای «کولینه» و «بازگر» و «کوئیک» و «قه لا واری» و ... تا کوه «به مو» و ...
«ده یشت زه هاو» و کوهستان «داله هو»، همراه و هماهنگ و هم آغوش باهم، یکی از کهن ترین زیستگاه های بشری بوده است. چرا که بقای بشر، همواره از سوئی در گرو در امان ماندن از سرمای زمستان و گرمای تابستان، و از سوئی دیگر، داشتن مواد خوراکی برای برطرف نمودن گرسنگی می باشد، و «داله هو» و «زه هاو»، همدوش باهم، این توانائی بالقوه را داشته اند تا همه نیازهای اولیه بشری منطقه را برآورده کنند. واکاوی واژه های «داله هو» و «زه آو=زَهاو=زهاب»، تصویر و تجربه و جایگاه ارجمند آنان را، در نزد مردمان این دیار، در هزاران سال پیش، برای ما فاش و آشکار می کند. «داله هو»، به معنای آفریننده و زاینده و سرچشمه ی «هو» و «به» و «دانه» و «جان» و «زندگی» است و «زَهاو»، همان «زه آب» به مفهوم «زَهشگاه» و «جهشگاه» ِآب می باشد. و در حقیقت هم جایگاه فوران برف و بارانی است که هر ساله در کوهستان «داله هو» باریده می شود. بدین ترتیب می توان نتیجه گرفت که پیش و بیش از آنکه ضرورت پُلی و پَردی از میان شهری برای مردمان این دیار مُهّم شود، نیاز به یافتن خوراک و جان پناهی در برابر گرما و سرما اهمیت می یافت. به همین سبب خردمندانه و واقع بینانه نیست که بنویسیم؛ «ذهاب» و «سرپل ذهاب»، بلکه راست و درست آنست که بنویسیم؛ «زَهاب=زهاو=زه هاو» و همچنین، «سرپل زهاب=سرپیلی زهاو=سه ر پیلی زه هاو» .
با تشکر از زحمات دکتر کیخسرو بابایی
از روستاهای «کولینه» و «بازگر» و «کوئیک» و «قه لا واری» و ... تا کوه «به مو» |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر