کرمانشاه«کرماشان»- سَرپُل ِزَهاب«سهرپیلی زههاو»
« زیج منیژه »
در راه سَرپُلزَهاب به کرندغرب در منطقهی پاتاق و در روستائی به نام «پاتاق»، بنائی باستانی به نام «زیج منیژه» وجود دارد، که مردم بومی بر این باورند؛ «منیژه دختر افراسیاب و معشوقهی بیژن- "پسر جوان و ماجراجوی گیو و مادرش بانو گشسپ دختر رُستَم" - برای مدتی در اینجا زندگی میکرده اند ... واژه ی «زیج»، به معنای تماشاگاه و رصدخانه و نیز به جائی گفته میشود که کسی یا کسانی بخواهند دور از چشم دیگران و در انزوا برای مُدتی زندگی کنند. ... و اما براستی کاربرد چنین بنائی که عُمر آن به بیش از هزار سال می رسد و شاید اوج آبادانی آن به اواخر ساسانیان برسد، چه بوده است!؟ جایگاهی که در میانهی ئیلاق، با هوای سرد آن، و قشلاق، با هوای گرم آن، قرار گرفته است و جویباری از آب گوارا و زُلال «نوا کوه» که از تنگه ی «مارآو» به بیرون می جهد، آن را سیراب می کرده است. شاید پنهان از حافظهی تاریخی ما، این بنای باستانی، جان پناهی برای برخی از بزرگان اواخر ساسانیان در زمان یورش اعراب بوده است تا طوفان عرب خیز را رَصَد کنند و خطر را از سَر ِخود بگذرانند ... و شاید، آنان هرگز حملهی اعراب را جدی نگرفتند و بر این باور بودند که طوفانی گُذراست و آن بزودی فرو خواهد نشست ... و شایدهای بسیاری دیگر ... !! |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر