کرمانشاه«کرماشان»- سَرپُل ِزَهاب«سهرپیلی زههاو» کوهستان دالاهو«شاخی دالههوو»- روستای بزمیرآباد«ئاوائی بزمیراوا» گردنهی کرمینه«مله کرمینه» |
کوهستان دالاهو(دالەهوو)- «نوا کیوه» پُختن نان ساجی! |
کرمانشاە(کرماشان)- کوهستان دالاهو(دالەهوو)- فصل بهار در «نوا کیوه» جستجو و یافتن قارچ کوهی! *** «جویندگی»، برترین کار و «یافتن»، برترین شادی است ... و «برترین جویندگی»، خودجوئی آدمی است! |
کرمانشاه«کرماشان»- سَرپُل ِزَهاب«سهرپیلی زههاو»- بخشی از سَراب «قەرە بولاق» |
کرمانشاە(کرماشان)- کوهستان دالاهو(دالەهوو)- فصل بهار در «نوا کیوه» پُخت نان ساجی |
کرمانشاه«کرماشان»- سَرپُل ِزَهاب«سهرپیلی زههاو» کوهستان دالاهو«شاخی دالههوو»- روستای بزمیرآباد«ئاوائی بزمیراوا» گردنهی کرمینه«مله کرمینه» |
کرمانشاە(کرماشان)- کوهستان دالاهو(دالەهوو)- فصل بهار در «نوا کیوه» |
کرمانشاه«کرماشان»- سَرپُل ِزَهاب«سهرپیلی زههاو» کوهستان دالاهو«شاخی دالههوو»- روستای بزمیرآباد«ئاوائی بزمیراوا» < - - - > «پالانی»- «وهر بالوویل» چشمهی سَفَر«کانی سهفهر» |
کرمانشاه«کرماشان»-جوانرود«جوانروو»- زَلان«زهلان»- سَیاران نَهراب«سهیاران نهراو»- شاینگان«شایهنگان» |
سَرپُل ِزَهاب«سهرپیلی زههاو» کوهستان دالاهو«شاخی دالههوو»- روستای بزمیرآباد«ئاوائی بزمیراوا» چشمهی سَفَر«کانی سهفهر |
کرمانشاه«کرماشان»- سَرپُل ِزَهاب«سهرپیلی زههاو»- سَراب «قەرە بولاق» | |
کوهستان دالاهو«دالەهوو» فصل بهارکرمانشاه«کرماشان»- کوهستان دالاهو«دالەهوو» فصل بهار درخت کهنسالی با مازوهای فروان و مشتی از این مازوها ...! مازو میوهای است که بر اثر نيش حشرهاى است موسوم به( cynips gallae tinctoria) به جوانه درخت مازو يا بلوط توليد مىشود. اين حشره تخم خود را در جوانه درخت مازو مىگذارد تا نوزادش از شيره آن تغذيه كند. پس از آنكه نوزاد تغيير شكل داد، در ماه دوم تابستان تبديل به حشره كامل شده از برآمدگىهاى جوانه كه توليد كرده پرواز مىكند. محصول مازو را بايد پیش از پرواز حشره مزبور جمعآورى كرد. برآمدگىهاى مازو پیش از پرواز حشره، سبزرنگ و دانههايش سنگين است، ليكن پس از پرواز، حشره سفيد و سبك مىشود. دانههاى مازو به بزرگى گردو می رسد. مازو در پزشکی و صنعت کاربرد دارد و دوايى قابض است. Faramarz-Kay Babaei کرمانشاه«کرماشان»- سَرپُل ِزَهاب«سهرپیلی زههاو»- بزمیراباد«بزمیراوا»- کانی سَفَر«کانی سهفهر» *** شعر «بیا ز سنگ بپرسیم»- فریدون مُشیری - - - درون آینه ها درپی چه می گردی ؟ بیا ز سنگ بپرسیم که از حکایت فرجام ما چه می داند بیا ز سنگ بپرسیم زآنکه غیر از سنگ کسی حکایت فرجام را نمی داند همیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است نگاه کن نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ چه سنگبارانی ! گیرم گریختی همه عمر , کجا پناه بری ؟ خانه خدا سنگ است به قصه های غریبانه ام ببخشایید که من که سنگ صبورم نه سنگم و نه صبور دلی که می شود از غصه تنگ می ترکد چه جای دل که دراین خانه سنگ می ترکد در آن مقام که خون ازگلوی نای چکد عجب نباشد اگر , بغُض چنگ می ترکد چنان درنگ به ما چیره شد ,که سنگ شدیم دلم ازین همه سنگ و درنگ می ترکد بیا ز سنگ بپرسیم که از حکایت فرجام ما چه می داند از آن که عاقبت کار جام با سنگ است بیا ز سنگ بپرسیم نه بی گمان همه در زیر سنگ می پوسیم و نامی از ما بر روی سنگ می ماند ؟ درون آینه ها در پی چه می گردی ؟ |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر