کرمانشاە «کرماشان»- سَرپُل ِزَهاب«سهرپیلی زههاو»
پاتاق- کوهآلی
***
"کهوال" در زبان کُردی تپههای پوسته پوستهی سنگی را گویند که پوشش گیاهی اندکی دارد. اما اگر در اینجا نگارش درست آن "کوهآل" باشد، به باور بنده، چنین نامی یکی از کهنترین بُن دادههای فرهنگی را در خود نگه داشته است. "آل" یکی از ایزدنام هاست و پیکریابی خُدای خوشه است. در این صورت نامواژهی "کوهآل" را می توان به "کوه ایزد" معنا کرد.
« ایزد مهر نگهبان جان شما باد »
کرمانشاە «کرماشان»- دالاهو«دالەهوو»- ریجاب«ریژاو»- سهراو «یاران»
***
مولوی کُرد چقدر زیبا وصف احوال خود را ایهام گونه در گوهرافشانی واژهها بیان میکند!
مهولوی کورد:
دیدهم ریژاوهن روخسارم زهردهن له داخی یاران پیرانم کهردهن
برگردان به پارسی:
چشمهایم آبشار است و رخسارم زرد شده است
از درد فراق یاران هلاک شدهام
و ایهام گونه مناطق "ریژاو=ریجاب"
و "زرده" و "یاران" و "پیران" را نشانه رفته است.
کرمانشاە «کرماشان»- دالاهو«دالەهوو»- ریجاب«ریژاو»
***
بخشی از مجموعهی باستانی "یزدگرد=یهزنه گرد=نیایشگاه" که به "آشپزخانه" معروف است.
در جهانبینی اصیل ایران و در آئین یارسان؛ گیتی، همان آش و گرده و کولیره و نانی ... است که در تنور و آتشگاه خُدا پخته میشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر